در این مقاله در مود استارتاپ ها و تعریف آن برای شما سخن گفتیم. اینکه فرق بین شغل تجاری کوچک و استارتاپ چیست هر کدام چگونه هستند مطالبی آورده ایم. با ما همراه باشید تا با این مفهوم بیشتر آشنا شویم.
تعریف استارتاپ از جنبه های مختلف
برای مدت زمان طولانی، سرمایه گذاران به استارتاپ ها فقط به صورت نمونه های کوچکتر شرکت های بزرگ نگاه میکردند. به هر حال این تعریف درستی نیست زیرا تفاوت های گسترده ایدئولوژیکی و حتی سازمانی بین آنها با مشاغل تجاری کوچک و شرکت های بزرگ وجود دارد که هریک KPI و راهکار بودجه ای مخصوص به خود را دارند.
بهترین تعریف میتواند این باشد که آنها سازمان های موقتی هستند که برای جستجوی یک مدل تجاری مقیاس پذیر و قابل تکرار پدید آمده اند. آنطور که در صنعت فناوری ذکر شده، یک استارتاپ باید برای مقیاس پذیری، کوتاه باشد تا هم اثباتی برای مدل کسب و کار موجود باشد و هم آن کسب و کار را به شیوه ای سریع انجام دهد تا تأثیر چشمگیری بر بازار موجود داشته باشد.
استارتاپ های تجاری یا به طور ساده استارتاپ ها، شرکت هایی هستند که در مراحل اولیه توسعه خدمات یا کالایی هستند که در نظر بنیانگذاران مشاغل به عنوان تقاضا در بازار تلقی می شود. این شرکت ها اغلب توسط بنیانگذاران خودشان تأمین مالی می شوند اما چون این نوع تأمین مالی تا آینده نمی تواند به خوبی پایدار بماند، تأمین بودجه اضافی از طرف سرمایه داران و سرمایه گذاران لازم است.
یک شرکت زمانی می تواند در حکم یک استارتاپ در نظر گرفته شود که چندین توسعه و پیشرفت را پشت سر گذاشته باشد. به هر حال ممکن است بر اثر وقوع یک اتفاق غیر منتظره، در کار خود شکست بخورد و عملکرد خود را به طور کامل متوقف کند.
یک شغل تجاری کوچک و یک استارتاپ چه تفاوت هایی دارند؟
معمولاً یک استارتاپ با یک شغل تجاری جدید کوچک اشتباه گرفته می شود اما در واقعیت تفاوت چشمگیری بین این دو می باشد. بر اساس توضیحات Blank، بنیانگذار یک استارتاپ مقیاس پذیر از اینکه رئیس خود باشد اجتناب می کند و در عوض می خواهد به پیشرفت هایی خیلی بزرگی دست یابد. او از همان روز اول در فکر این است که مجموعه خود را به یک شرکت بزرگ و تأثیرگذار تبدیل کند.
او معتقد است که دارای ایده بزرگی است که کل صنعت را تحت تأثیر قرار داده، بازار کاملاً جدیدی ایجاد کرده و یا مشتری ها را از شرکت های دیگر به سمت خود جذب می کند.
تعریف فوق تضاد کاملی با تعریف واقعی یک شغل تجاری کوچک دارد که توسط کارشناسان به عنوان یک نهاد متعلق و اداره شده به صورت مستقل توصیف می شود که برای سودآوری سازماندهی شده است، نه اینکه بر حوزهای که متعلق به آن است، تسلط یابد.
اما نکته دیگر اینکه این دو مفهوم یا مدل تجاری دارای نیروهای محرک کاملاً متفاوت هستند. هدف یک استارتاپ ایجاد یک اختلال در بازار با یک مدل تجاری اثرگذار و مقیاس پذیر است؛ در حالیکه هدف از صاحبان مشاغل تجاری کوچک این است که رئیس خودشان باشند و به استقرار خود را در بازار محلی بپردازند.
تمرکز استارتاپ ها باید بر رشد باشد و بنابراین آنها نباید برای مدت طولانی کوچک باقی بمانند
یک وظیفه سازمانی مربوط به استارتاپ جستجوی یک مدل تجاری مقیاس پذیر و قابل تکرار است. این یعنی بنیانگذاران آن دارای سه عملکرد اصلی هستند:
- ارائه یک چشم انداز از محصول خاص با چندین ویژگی
- پیشنهاد یک سری فرضیه در مورد هر قسمت از مدل تجاری که شامل این موارد هست: شناسایی مشتری ها، کانال های توزیع و اینکه شرکت چگونه ساخته شده و تأمین مالی شود.
- اعتبار سنجی سریع در مورد کارکرد صحیح مدل تجاری. این مورد به این به صورت بدست می آید که بررسی می شود آیا مشتریان به صورتی که مدل پیش بینی کرده، رفتار میکنند یا خیر.
اگر استارتاپ شما راکد باشد، در این بین مشکلی وجود دارد. شما باید همیشه کانال ها و تکنیک های جدید را امتحان کنید تا دوباره رشد خود را به جریان بیندازید.
نیازهای مختلف سزمایه گداری مربوط به استارت آپ
اغلب در زمان صحبت در مورد استارتاپ ها، همیشه در مورد سرمایه گذاری، سهام و بودجه لازم فکر میکنیم… اگرچه آنها و همچنین مشاغل تجاری کوچک احتمالاً با بودجه پس انداز مؤسس آنها، خانواده، دوستان یا حتی یک وام بانکی شروع به کار می کنند اما پس از موفقیت در راه اندازی تجارت موردنظر، این انتظار می رود که مجموعه بیشتری از بودجه را از سرمایه داران سرمایه گذار و در نهایت یک IPO یا پیشنهاد عمومی اولیه دریافت کنند. با هر سری از بودجه تزریق شده، در حالی که مالکیت شرکت متنوع می شود، سهم بنیانگذار کاهش می یابد.
بعدها ممکن است یک استارتاپ از طریق اکتساب یا ادغام، دیگر در شکل یک نهاد مستقل وجود نداشته باشد. برای صاحبان مشاغل تجاری کوچک، امتناع از کنترلشان، هدف آنها را برای اداره تجارت با شکست مواجه می کند. به هر حال این موضوع برای استارتاپ ها جهت مقیاس رشد لازم است.
آماده کردن طرح تجاری استارتاپ شما
-
طرح تجاری را بنویسید
آنچه که شانس موفقیت شما را افزایش می دهد این است که طرح تجاری خود را با جزئیات کامل بنویسید. تا زمانی که همه موارد یادداشت نشود، مسئولیت کمی نسبت به آن وجود خواهد داشت. داشتن یک طرح تجاری مستند که طرحی شامل اقدامات و راهکار بازاریابی باشد، کلید موفقیت استارتاپ است.
توجه داشته باشید تا زمانی که خواسته ها و افکار شما برای شغلتان تعریف نشده باشد، شما فقط برای شکست خود بهانه تراشی خواهید کرد. باید درک کنید که راز موفقیت به شما خیلی نزدیک است که مطمئناً باعث می شود احساس انگیزه بیشتری داشته باشید.
بسیاری از کارآفرینان اعتقاد دارند که ایجاد یک استارتاپ فقط به جمع آوری بودجه مربوط می شود. اما این اشتباه است. شما نیاز به ایجاد یک سیستم کسب درآمد و یک راهکار برای سودآوری آن دارد.
-
در استارت آپ متعهد باشید
تعهد پایه کارآفرینی است و به نوعی DNA کارآفرینی را تعریف می کند. بعد از اتمام نوشتن طرح تجاری استارتاپ، زمان آن است که تعهدی جدید را به موفقیت خود اضافه کنید. یادداشت چیزها به عنوان یک کار ساده، می تواند به روند عملکرد موفقیت سرعت ببخشد. هنگامی که افکار و ایده های خود را در نظر بگیرید، نسبت به مشاهده آنها تا پایان متعهدتر خواهید بود.
-
آن را درست انجام بدهید
باید توجه داشته باشید که نوشتن طرح هایتان فقط شروع فرآیندی است که شما را به موفقیت می رساند. فقط به این مورد فکر کنید. در نهایت شما برای رشد و پاسخگو بودن نسبت به سایر افراد، احتیاج به رویه ها و خط مشی هایی دارید که به صورت کتبی نیز نوشته شده اند. عاقلانه است که این عادت را در خود ایجاد کنید که همه چیز را در مورد طرحتان برای تجارت استارتاپی خود بنویسید.
رشد تجاری شما در راستای بهبود افکار و دید شما به آینده است. شما باید افکار خود را گسترش دهید و به خودتان ایمان داشته باشید تا به نتیجه لازم برسید. یادتان باشد که موارد لازم را به نگارش درآورید زیرا این راز داشتن یک طرح تجاری خوب است که شما را به موفقیتی میرساند که در آرزوی آن بودید.
نتیجه گیری:
در این مقاله در مورد استارت آپ و انواع سرمایه گذاری مورد نیاز آن توضیحاتی آوردیم. امید واریم این مقاله برای افرادی که می خواهند تازه یک کاری را شروع کنند مفید بوده باشد.